Bible

Create

Inspiring Presentations Without Hassle

Try Risen Media.io Today!

Click Here

2 Samuel 4

:
Farsi - PCB
1 وقتی ايشبوشت پادشاه شنيد كه ابنير در حبرون كشته شده است، هراسان گشت و تمام قومش نيز مضطرب شدند.
2 ايشبوشت دو فرمانده سپاه داشت به نامهای بعنه و ريكاب. آنها پسران رمون بئيروتی از قبيلۀ بنيامين بودند. (با اينكه اهالی بئيروت به جتايم فرار كرده و در آنجا ساكن شده بودند، ولی باز جزو قبيلۀ بنيامين محسوب می‌شدند.)
3
4 (در ضمن، شائول نوۀ لنگی داشت به نام مفيبوشت كه پسر يوناتان بود. هنگامی كه شائول و يوناتان در جنگ يزرعيل كشته شدند، مفيبوشت پنج ساله بود. وقتی خبر مرگ شائول و يوناتان به پايتخت رسيد، دايۀ مفيبوشت، او را برداشت و فرار كرد. ولی هنگام فرار به زمين خورد و بچه از دستش افتاد و پايش لنگ شد.)
5 يک روز ظهر، موقعی كه ايشبوشت پادشاه خوابيده بود، ريكاب و بعنه وارد خانۀ او شدند.
6 آنها به بهانۀ گرفتن يک كيسه گندم به كاخ او آمدند و مخفيانه به اطاق پادشاه رفتند. سپس او را كشته، سرش را از تنش جدا كردند و آن را با خود برداشته، از راه بيابان گريختند. آنها تمام شب در راه بودند
7
8 تا به حبرون رسيدند. ريكاب و بعنه سر بريده شدۀ ايشبوشت را به داود تقديم كرده، گفتند: «اين سر ايشبوشت، پسر دشمنت شائول است كه می‌خواست تو را بكشد. امروز خداوند انتقام تو را از شائول و تمام خاندان او گرفته است!»
9 اما داود جواب داد: «به خداوند زنده كه مرا از دست دشمنانم نجات داد، قسم
10 كه من آن شخصی را كه خبر كشته شدن شائول را به صقلغ آورد و گمان می‌كرد كه مژده می‌آورد، كشتم. آن مژدگانی‌ای بود كه به او دادم.
11 حال، آيا سزای مردان شروری كه شخص بی‌گناهی را درخانۀ خود و در رختخوابش به قتل رسانده‌اند، كمتر از اين بايد باشد؟ بدانيد كه شما را نيز خواهم كشت.»
12 بعد داود به افرادش دستور داد كه هر دو را بكشند. پس آنها را كشتند و دستها و پاهايشان را بريده، بدنهايشان را در كنار بركۀ حبرون به دار آويختند؛ اما سر ايشبوشت را گرفته، در قبر ابنير در حبرون دفن كردند.